وای که هزار ساله ننوشتم . البته تقریبا هزار ساله هزار تا کار نکردم ...حرف زیاده ولی وقت کمه . توی خونه که اصلاا نمیشه نشست و نوشت . تو محل کار جدیدم هم که فعلا امکانش نیست
پسرک من هم حسابی بزرگ شده و دو تا دندون در آورده و دو تای دیگه هم در راه داره . کم کم داره گاز گرفتن را یاد میگیره و روی مامان جانش حسابی تمرین میکنه . دیگه تفریبا یک ماهه که مهد نمیاد . و از وقتی نیومده خوشبختانه دیگه مریض نشده . ولی مهد نیومدنش هم گرفتاری های خودش را داره . اینکه کجا بمونه و تا کی بمونه و ....هنوز با شیشه شیر نمی خوره ولی به خوردن چیز های دیگه داره عادت میکنه . هنوز هم عشق مامان جانشه .
کلی حرف میزنه از جمله " دددددددد ، دیس دیس دیس ، پوف پوف ، اییییییییییییییییییییو .....