نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 




سلام چند بار آمده ام چيزي بنويسم . آرش ياري ميكنه ولي اين بلاگر ياري نميكنه . صفحه اصلي بلاگر رو كامپيوتر خونه ما بالا نمياد . فكر ميكنم مشكل مال IE7 هستش ولي نمي دونم هم چه جوري ميشه برطرفش كرد . الان هم خونه مامان هستم . مامان آرش را حموم كرده و بابا داره باهاش كيف ميكنه همه چيز خوب و مرتبه و آرش من داره كم كم بزرگ ميشه .هفته ديگه دوماهش تموم ميشه و بايد سه شنبه بريم براي زدن واكسن هاش . كم كم داره كار ها و احوالاتش دستم مياد . ولي باز هم هنوز خيلي متغيره . پسركم گريه اي نيست ولي غر غرو هست !! خيلي كم خوابه كه همه اش به من اميدواري مي دهند كه كم كم بهتر ميشه . البته اين موش كوچك از همون اول هم كه تو دل من بود بي خوابي اش روي من هم تاثير گذاشته بود و بي خوابم كرده بود . اينه كه الان تقريبا عادت كردم و خيلي اذيت نميشم . معمولا از 12 تا دو شب بيداره بعد تا 3:30 مي خوابه تا 4:30 يا 5 بيداره و بعد تا 7 ميخوبه . بعد هم تا نزديك ساعت 10 يك ساعت به يك ساعت بيدار ميشه و شير ميخوره ولي تقريبا تا 12 يا يك يك سره ميخوابه و اين داستان ادامه دارد . گاهي هم همه اين ها برعكس ميشه اينطوري كه تا 3 صبح يك سره ميخوابه و بعد تا 7 بيداره !!! البته در تمام ساعات بيداري يا در حال شير خوردن يا تو بقل من در حال راه رفتن و سير كردن اين ور و اون ور و چرت هاي كوتاه خرگوشي زدن . به پوريا ميگم كه اگه من براي درس خوندنم اين همه بيداري كشيده بودم الان دانشمندي چيزي شده بودم .
من ديگه برم وقت ناهار آرش خان شده
قربون شوما خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 12:54 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger