نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



خاتون راننده می شود !!! ما بالاخره امتحان رانندگی داديم و با موفقيت کامل ترمز دستی را کشيديم و سرود ملی سر داديم که فاتح شدم خود را به ثبت رساندم و ....اقا جان اين داستان رانندگی من خودش سريالی بود . دوستانی که استعداد من را در رانندگی به عينه ديدند می دونند من چی می فرمايم . همين مسيحای خودمان و صد البته پدر جانمان شاهد محکمی بر اين ادعا است . راستش را بخواهيد من به اين گواهينامه احتياج داشتم . می دونين که چون من خيلی طبقه مرفه جامعه ام و همه اش دارم تو انواع مختلف بانک ها پول رد و بدل میکنم احتياج مبرم به يک کارت شناسايی به غير از پاسپورت و شناسنامه داشتم . به هر حال زشته از آدم کارت شناسايی بخوان آدم مثل بی سواد ها شناسنامه اش را نشون بده . مثل فرق امضا و مهر !! اينجوری بود که بالاخره رفتم تا استعداد برتر خودم را نشون بدهم . دفعه اول در راستای تحقق بخشی به جک های ايرانی وقتی جناب سرهنگ فرمودند که پارک دوبل کن بنده آنقدر عقب رفتم که به علت برخورد نزديک با اشيا ، بالاخص درختان جناب سرهنگ مجبور شد من را رد کنه و يواشکی هم نوشت که عدم تسلط بر اعصاب که من نفهميدم چه جوری تونست اينقدر سريع اين تشخيص پزشکی را بده موقع دور دو فرمونه هم يک چند تا بوق برای تشويق خودم زدم . . ولی دفعه دوم ديگه نتونست استعداد من را ناديده بگيره و امضاء قبولی را به ما داد . اينه که خواهر جان ما هم گواهينامه دار شديم . حالا ببينم دنده عقب می خواهی بری به راست فرمون را می پيچی کدوم ور ؟؟؟بعدشم در استای اينکه شرکت ما بخصوص قسمتمون اوضاعش خيلی خوب به هم ريخته و همه دارند عوض می شوند و همينجوری کارشناسه که جارو میکنند و ميريزند بيرون اينه که بد نيست اگه انداختنم بيرون شايد رفتم آژانس دم خونمون .....
قربون شوما خاتون فرمون طلا

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 2:25 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger