سلام رفته بودم آرايشگاه . تصميم گرفته بودم که فعلا موهايم را کاری نکنم بگذارم رنگ خودم باشه فقطمیخواستم برام مرتبش کنه ,ولی نشد همه اش هم تقصيره اين مينا خانم جان است که سوال طلايی را ازم پرسيد " خوب اين دفعه يک رنگی بگذار برا دل شوهرت حالا شوهرت چه رنگی دوست داره ؟؟" آقا ما رو ميگی گفتيم به خودمون که يعنی چی خاتون اين چه معنی ميده هر دفعه ميايی اينجا بدون مشورت با حاج آقا ( منظور پوريا خودمونه با حاجاقا اشتباش نگيرين . که البته بنده از ايشون با sms های خالی يا چپکی که براش میفرستم هميشه غير رسمی اجازه ميگيرم !!) هر کاری دلت می خواد میکنی . يک بار بنفش ميشی . يک بار زرد ميشی . يک بار بلند يک بار کوتاه و از اين حرفها اين دفعه همانا بايد همونی باشه که جناب شوهر جان می فرمايد و لا غير .خولاصه من و من کردم و گفتم که والا شوهر من هر کاری من میکنم خوشش مياد . بعد گفت نه ديگه نميشه نگاه کن همه ميگن که شوهراشون چی میخوان يا چی دوست دارند . ديدم راست ميگه ها همه شون هی داران ميگن که شوهرم اينجوری دوست داره . شوهرم اونجوری دوست نداره يا شوهرم طلايی ميخواد با آبی بده ، قرمز نمی خواد برای سياه ميميره !!! ما هم آقا کلی دلمون بسوخت تا ديديم کسی چشمش به ما نيست گفتيم يک زنگ بزنيم به جناب آقای همسر يک تقلبی ازش بگيريم ببينيم چی دوست داره . اين شد که زنگ زدم بعد از احوال پرسی و تو چی خوردی و من چی خوردم خيلی آروم و يواش طوريکه کسی صدای تقلبم را نشنوه پرسيدم که پوريا تو چی دوست داری . بگو تا همی بنده اينجا بر نظرات شما پز بفشانم . ايشون هم با خونسردی اعلام فرمودند که ماکارونی!!!! چطور مگه ؟؟؟!!! خودتان قيافه بنده را تصور بفرماييد میگم شيکمو غذا رو که نمی گم . مدل و رنگ مو را ميگم . اينجوری شد که من هم موهام را در راستای سليقه همسر رنگ ماکارونی کردم البته ماکارونيه که ربش زياد باشه !!!!!!در مجموع باز رفتم کله هويجی کردم خودم را اساسی ....تا پوريا باشه حواسش باشه که دوست داره کله مبارک من چه جوری باشه ...