* من نمونه کامل يک ايرانی هستم . هميشه از موقعيتی که دارم ناراضيم و در عين نارضايتی تلاشی برای تغيير وضعيتم انجام نمی دهم در عوض تا فرصت پيدا میکنم يک بند غر می زنم و مشکلات خودم را گردن بقيه می اندازم . از وضعيت جديد می ترسم و حاضر نيستم به ميل خودم تجربه اش کنم .خودم تلاشی برای جلو رفتن نمیکنم و بقيه را تو اين کار مقصر میدونم . اينه که تو اين شرايط بعضی مواقع آمپر غر را می چسبونم و مغزم ديگه جواب نمی ده . هفته پيش اينجوری شده بودم . آقا خوب مدلی بود . خوب ...
* احساس میکنم که مغزم رسوب کرده . باور کنيد که درست تشخيص دادم . من ناسلامتی تو اين امر تخصص دارم . کلی ميزان رسوب را در طول سال 1000 بار حساب میکنم . اينه که وقتی ميگم که مغزم رسوب کرده باور کنيد که جدا رسوب کرده . اينه که در راستای اجرای طرح رسوب زدايی کتاب های دانشمندی ام را در آوردم تا مطالعات گسترده ام را شروع کنم . بعد کلی خنده ام گرفته . به چی ؟ خوب معلومه به خودم . تا من هستم چرا فرد ديگری اين فيض را ببرد . آقا ما اين همه قبلا دانشمند بوديم و خبر نداشتيم . يعنی من اين همه دانشمندی را امتحان دادم و پاس شدم !! اين مسئله عجيب و صد البته باورنکردنیه !!! حالا دريغ از يک جو سواد که يادم بياد . از اين همه دروس مبارک وميمونی که ما خونديم بنده مفتخرانه شايد سر جمع و با تخفيف از 12 واحد درسيمون استفاده میکنم و نون می خورم .اينجوری بود که کلی شروع کردم به ورق زدن و ورق زدن . بعدش که کلی ورق زدم نتيجه گرفتم که بهتره طرحم را اجرا کنم.فعلا روی يک کتاب دارم کار میکنم که اگه جواب داد برای بقيه هم اجرا کنم . در طرح رسوب زدايی من از اين کتاب به عنوان جانشين استفاده می کنم . خوب حالا جانشين يعنی چی ؟ یعنی اينکه می گذارمش رو صندلی کامپيوتر و با مهمترين قسمت تحتانی جناب مبارک اعظم !!!! میشينم روش !! حالا نگين گوز به شقيقه چه ربطی داره ها . به محض گرفتن نتايج رسوب زداری و انجام محاسبات مربوطه حتما رسما همينجا چند تا مقاله جهانی ارائه می دهم .
* ميگم بچه مگه خلی گوش نميده که هر کاری دلش بخواد می کنه .. کفش پوشيده آمده اداره پاشنه داره اين هوا .... راه هم نمی تونه بره باهاشون . ديگه همينه ديگه آدم کلاس بخواد بگذاره اينجوری ميشه . حالا کی می خواد من را با اين کفش ها برگردونه خونه ؟؟؟؟ قربون شوما خاتون