نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام

* آقا خيلی بده آدم از بد حالی کسی خوشحال باشه . خيلی خيلی بده . اصلا هم توجيه نداره .ولی آقا اين همسررييس بزرگ ما بنده خدا طفلکی يک کمر درد وحشتناک گرفت و برای همين دو هفته نيومد . آقا می دونم که اين حرف خيلی بده . ولی آقا نمی دونی اين مدت چه همه به من خوش گذشت چه آرامشی داشتم . حالا رييس من نيست ها ولی کلا من تحت تاثير مقام شامخ افراد قرار ميگيرم . . يک جورايی آرامشی داشتم که نگو . حالا خدا راشکری ( در جبران خوشحالی من ) حالشون خوب شده و امروز تشريف آوردند . آقا اتاق يک سکوت سنگينی داره که با توجه به گرته برداری از زبان افراد بيگانه می تونی با چاقو ببريش . نمی دونم حالا چی شده که بد از يک هفته آمده بزش هنوز بالای کوهه ...!!!
* خوب اگه آدم روز 31 حقوق بگيره بعد روز 6 حسابش خالی باشه و هنوز هم قسط داشته باشه که بده اونوقت چه نتيجه اخلاقی ميشه گرفت ؟؟؟ آقا يکی به اين کارمندان بی بضاعت کمک کنه .
* کيا وش جوجه خاله لوزه هاش را عمل کرد . البته يک خورده عملش پيشرفته تربوده . چون مجبور شدند سينوس ها و پوليپش را هم عمل کنند . و بيشتر از اينکه لوزه ها بخواهند اذيتش کنند دماغش بچه را دق داده . خولاصه بعد از عمل قيافه جوجه ما خيلی غمگين شده بود . بعد از سه روز هم رفته بودند تا تامپون ها را از دماغش در بيارند که ديگه بچه تصميم به عوض کردن مامان باباش گرفته بوده انگاری دردش زياد بوده . .الان هم صداش کلی نازک شده . بچمون قبلا کلی صداش مردونه بود .
* آقا بعد از مدت ها خونه من پنجشنبه مرتب بود و کار خانه داری نداشتم . صبحش هم رفته بودم بيرون سراغ کاری و همه چی خوب پيش رفته بود . واسه همين کلی خوشحال و سرحال آمدم خونه کتاب نيکولا کوچولو را گرفتم دستم و رفتم تو جام. تازه چشام گرم شده بود . که يکی شروع کرد به زنگ زدن . همين زنگ در خونه را . حالا ساعت 2:30 . کلی حرصم در آمد . اون هم کلی زنگ زد و زنگ زدو همچنان زنگ زد . من هم در را باز نکردم . بعد از کلی زنگ زدن رفت حالا عصر که داشتيم می رفتيم بيرون آمده رسيد شارژ را داده . ميگه هر چی زنگ زدم در را باز نکردين . آقا کلی حرصم در آمد.
* چند تا چيز موقع راه رفتن تو پياده رو حرصم را در مياره .
1- آدم های که دارن جلوم راه می روند سيگار بکشند
2- آدم هايی که جلوم راه می روند آنقدر قد بلند باشند که ديگه من هیجا را نتونم ببينم .
3- خانم های چادری
4- اونهاييکه فکر میکنند پياده رو حياط خونه مامان بزرگشونه و با سرعت حلزون راه می روند و نمی گذارند کسی هم ازشون رد بشه . حالا حساب کن اين جماعت شرط های بالا را هم داشته باشند .

قربون شوما
خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 2:58 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger