نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 




سلام
* آقا سال نو مبارک . بعد از چند روز شد ؟ 19 ؟ خوبه خوبه ...19 روز هم خوبه . اميدوارم سال خوبی داشته باشيد پر از سلامتی و عشق، دل خوش و پول . من کجا بودم ؟ معلومه خوب همين جا همين جا !!!! راستش را بخواهی از ساعت 8 شب روز 28 اسفند ماه 1384 بنده مغز مبارکم را shut down کردم و روز 14 به زور روشنش نمودم !!! . در تعطيلات عيد به اين نتيجه رسيدم که چه همه خونه بودن و به سقف خيره شدن کيف دارد و لاغير .
* آقا من نمی فهمم که مشکل اين جماعت ما و دوربين فيلم برداری چيست ؟؟؟ فکر میکنم برای جماعت ما فلسفه فيلم برداری توضيح داده نشده . آقا دوربين فيلم برداری شخصی وسيله ای است برای فيلم برداری شخصی از افرادی که میشناسی و اجازه فيلم برداری از اون ها را داری . نه اينکه هر جا دلت خواست دستت بگيری و مثل فيلم رازبقا ملت را با دوربينت دنبال کنی و چشم ناکجا آبادشان را در آوری که آخه !!! بابا جان ما از همان روز آغازين عمرمون به دنبال هنر نمايی پدرمون از خودمون فيلم داريم . لب دريا داريم . مشهد داريم شيراز داريم . اصفهان و ... ولی جون شوما اگه تو همه اينها يک عدد آدم غريبه پيدا کنی . حالا تو همين پارک های تهرون خودمون .برو بيرون يارو ، خانواده اش در شرق نشسته اند تمام مدت دوربينش رو غرب زوم شده !!! بابا جان فيلم بردار های حرفه ای حيات وحش هم فقط از شير های فاميل خودشون فيلم می گيرند !!! حتما هم بعد از چند روز می تونی فيلم مربوطه را از دست فروش سر کوچه بخری به اسم افرادی که در خيابان های تهران راه می روند !!!
* آقا موش هامون خوبند . جانم ، آنقدر ماه شده بودند که نگو . فقط ما از يک نکته ان هم سن بلوغ غافل شده بوديم . اينجوری شد که ما نفهميديم و جناب پسر ارشد بزرگ شدند و بر سر حد و حدود زندگی افتادند تو جون پدر جان خودشون !! آقا پدر جان هم مثل يک شير ژيان از کيان و ناموس خود دفاع فرموده و کم مونده بود پسر خاطی را بکشند و چشمش را در بيارند که بنده خودم را رسوندم و پسر را نجات دادم . بنده خدا گوشه لبش و يک جای ناموسی اش ( باسن مبارک ) را يک گازی گرفته که نگو . من هم کلی غصه خوردم و جناب پدر را که واستاده بود روی دوپا و داشت همينجوری بر و بر من را نگاه میکرد دعوا کردم که بابا تو که گل بودی چی شد ؟؟؟ بعد هم زخمش را شستم و بتادين و تتراسايکلين زدم و جايش را جدا کردم تا بعد از بهبودی يک فکری براش بکنم . ولی جان، دلش برا خودش آنقدر سوخته بود که نگو . فکر کنم . غرورش بد جوری جريحه دار شده . زنگ زدم به جناب آقای دکتر دامپزشک و مشکل را مطرح کردم که اگه لازمه برای مداوای بيشتر بريم پيشش!!!اون هم گفت همون کار هايی که کردی بسه . بابا مورچه چيه که کله پاچه اش چی باشه !!خولاصه اينکه آقا از اون موقع کلی دارم لوسش میکنم بلکه حالش بهنر بشه ولی بچه ام بعد از اون کتک جانانه ترسو شده و خيلی کمتر از لونه اش مياد بيرون . بايد به فکر يک همسر خوب براش باشم . ديگه پسرمون بزرگ شده .
* کياوش عزيز دل خاله همه عيد را مشهد بود . زنگ زدم بهش ميگم کی ميايی من بهت عيدی بدهم ؟ ميگه من فقط پول راستکی قبول میکنم . اينجا همه به من پول راستکی دادند !!!( عوارض پول های برره )
*آقا من نمی فهمم اين چه صيغه است که بعضی ها تا به آدم می رسند اولين حرفی که میزنند اعلام مراتب منفی است
1- اگه چاق باشی و بخواهی لاغر بشی نرسيده بهت می گند که چاق شدی
2- اگه لاغر باشی و بخواهی چاق بشی : بابا تو که هر دفعه آب تر ميشی
3- اين موها که بهت نمياد 4- اين وسيله که گرفتی که بابا بدرد نمیخوره
5- چی کار کردی با صورتت !!!
6- اونجا که مسافرت رفتن نداره که و الی آخر
آقا کلی سال جديد خوبی در پيش رو داشته باشين . قربون شوما و دريا خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 2:36 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger