نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام
وقتی خاتون نحس میشود
* تا حالا شده از يکی به معنای واقعی کلمه نفرت داشته باشی ؟ اونقدر که ديدنش و شنيدن صداش آزارت بده و دلت بخواد خفه اش کنی !برای شما هم اين حالت پيش آمده يا من خل شدم . من تا حالا 3 تا رييس مستقيم داشتم و با 3 تا رييس بزرگتر از اينها هم مستقيم کار کردم ولی هيچکدوم برام اينجوری غير قابل تحمل نبودند . در هر صورت می دونم که آدم در هيچ شرايطی عاشق رييسش نميشه "( البته در بعضی شرايط ميشه !!!) ولی ديگه اينجوری هم مثل من نميشه که ، ميشه ؟؟ شايد مشکل اينه که من از همون روز اولی که شاغل شدم ميزان عشقم به ايشون خيلی زياد بود !!! خاله زنک تر از اين مرد تا حالا پيره زن من نديدم !! هيچ تصميمی از خودش نداره و هميشه داره زير علم يکی ديگه سينه می زنه . صداش راحت بلند ميشه و به الفاظ زيبا مزين میگرده . اون موقع که کارشناس بود در هر فرصت از بدی های زير آب زنی و آقای رييس خيلی بزرگ می ناليد . ولی خودش آنچنان زير آب بنده خدا رييس قبلی را زد که صدای آخش در نيومد و الان آنچنان تعريف و تمجيد رييس بزرگ را میکنه که بيا و ببين . می بينی يک موبايل و پاترول و صد البته مزايای پنهان و پيدای رياست چه آدم را متحول میکنه !!!

* آقا ، اين سفر های استانی ما را کشته اساسی . از يک خيلمه قبلش کلی کار و تهيه گزارش سيمای فلان جا ، تا يک هفته بعدش . هميشه هم نظرشون راجع به جايی که قرار است بروند در لحظه آخر عوض ميشه .بعد از اين همه تلاش و صرف هزاران هزار کاغد A4 ، گزارش ها را خودمون دور ظرف های غذامون مي پيچيم و بقيه افراد هم عکس هاش را نيگاه میکنند !!!

* دستگاهش چند روز بود که کار نمی کرد . به شرکتشون زنگ زدم که بياد عيب يابی . آمده نيگاه کرده ميگه اين خورده زمين . میگم جناب مثلا مهندس امکان نداره . اولا که اين دستگاه روی ميز منه و اگه زمين خورده باشه من حتما مشاهده می فرمايم . بعدشم اين دستگاه اگه خورده بود زمين الان بايد باقيمونده اش را تو خاک انداز بهتون تحويل می داديم . اين دستگاه حتی يک خش روش نيست . جاييش لب پر هم نشده . ميگه نه مهندس هم ديده که شکسته !!( منظور رييس خره منه ) . چشام گرد شده . ميگم ايشون تا حالا يک بار اين وسيله را دست نگرفته ، باهاش کار نکرده چه جوری تشخيص داده ؟؟؟ حالا ميشه جای شکسته را به من هم نشون بدين . دستگاه را آورده ميگه اين سرش را بگير بين دو تا انگشتت و فشار بده ( فشار می دهم ) حالا اون ورش را بگير و فشار بده ( باز هم فشار می دهم ) ديدی ؟؟ با تعجب ميگم چيرو ؟ ميگه همين که صدا ميده !!!ميگم مهندس جان ميخواهی موبايل من را ببينی تا اثرات زمين خوردن را روی دستگاهی که به حساسی دستگاه تو نيست ببينی . اين داستان 3 ساعت تمام ادامه داشت و در تمام اين مدت رييس بنده با دهان باز همانند اسبان آبی به صحنه نگاه میکرد و دور از جون شلغم اگه شما صدا از ايشون شنيدين از همون شلغمه هم شنيدين .
* باغ وحش قديمی تهران را يادتون هست . بقل پارک ملت بود . يادتونه دو تا شير داشت که واستاده بودند . امروز من شير باغ وحش قديمی تهران را ديدم . تو پمپ بنزين ستارخان !!!! چه جوری از اونجا سر در آورده بود نمی دونم .

قربون شوما
خاتون بد اخلاق

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 2:25 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger