سلام * خوب ماه رمضون هم رسيد . واسه اونها که روزه می گيرند خوب يک جورايی همه چی راحت تره ولی ما بنده خداهایی که روزه نمی گيريم تو محل کار خيلی بهمون سخت کیگذره . حال من تو عمرم تو اداره چيزی نمی خورم ها .. الان بيا و ببين که هوس چه چيز هايی نمیکنم . ..بگذار بگذار اين ماه که تموم شد کشوم را مثل کشوی طاهره پر از قاقالی لي میکنم !!! * چشم به هم زديم و دوران دوری و فراق و اين حرفها تموم شد . ديديد من واسه اين مدت به اين کمی چه همه کلی غر زدم !!! البته بنا نبود اين همه کوتاه باشه ولی حالا که کوتاه شده من از همه بيشتر خوشحالم . مسلما اتفاقاتی که که مي<فته توش حکمتی چيزی هست . آخرش اينکه فعلا اين هفته آخرين هفته دوری است و لاغير . بقيه اش هم خودمون را سپرديم به باری تعالی * کياوش همچنان پاش تو گچه . ولی شوما هر کاری بگيد اين بچه داره می کنه از جمله بالا رفتن از ديوار راست . کلی با ان پای گچی اش پای من را موقع بازی له و په کرده . * همسايه طبقه پايينمون خانم و آقای جا افتاده ای هستند و يک دخترتو سن های اواخر دبيرستان را دارند . چند روز پيش خانم همسايه را ديدم که بچه نوزادی را بقل کرده بود هنوز يک ماه را نداشت . من هم کلی ابراز احساسات کردم . می خوستم بپرسم که دختره يا پسره که يک دفعه از دهنم پريد بيرون که نوتونه !!!! آقا بايد قيافه من و خانمه را با هم می ديدی . دلم می خواست زمطن دهن باز کنه و من برم توش . اصلا وقتی اون جمله از دهنم آمد بيرون خودم خشکم زد . من اصلا از اين حرفهای حالگيری به کسی نمیزنم . خولاصه که خيلی بد شد . هنوز ميبينمش کلی خجالت زده میشوم . بنده خدا ها سنی ندارند که بخواهند به نوه برسه . ماه رمضون بهتون کلی خوش بگذره