سلام آقا ما كلي حرف داشتيم كه بيايم تو اين يك هفته براتون اعلام بفرماييم . ولي از اونجاييكه كه وظيفه سنگين حفظ و نگهداري پايه هاي ثابت و متحرك مملكت را به ما سپرده اند واسه همين شرمنده شديم اساسي... فقط بگم كه ما در يك فرار گاز انبري به همه اعلام كرديم داريم ميريم سر كار ولي در رفتيم رفتيم مسافرت !!!... بعدشم كه كه من آمدم سر كار قرار بود صادرم كنند به شرق تهران كه نشد رييسم دلش نيومد واسه همين ما را صادر كردند مركز !!! الان هم اونجا هستم طي يك عمليات كوماندويي هم انگشت شصتم مونده لاي در ماشين و كلي درد گرفته ...الان هم ديگه بايد برم ..به همه خوش بگذره بچه خوبي باشين تا من بيام . انگشتم درد ميكنه نميتونم بنويسم اصلا!!! قربون شوما خاتون