نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام

* نمي دونم چي شده كه باله يكي از ماهي هامون كنده شده !!الان اگه حتي يك فروند بچه تا 18 سال تو خونه ما بود همگان مطمئن بودند كه اون جناب باله اين جناب را از بيخ كنده !!! ولي هيچ بچه اي از هر گونه و نوع در منزل ما وجود نداره .من و پوريا هم خودمون به ندرت در منزل سكونت ميكنيم اون يكي ماهيه هم سابقه گوشت خواري نداشته بنده خدا و كاملا سبزي خواره سبزي خواره تا حالا حتي يك دونه پشه هم نخورده . برعكس خود اين ماهيه كه باله اش كنده شده از اون گوشت خوار تير هاست . اگه از اين ماهي قرمز ها نبود حتما كوسه اي چيزي ميشد بچه جلو پيشرفتش را گرفته اند . حالا از همون بعد از 13 هي من ميگفتم بريم اين بنده خدا ها را ولشون كنيم . ولي پوريا دلش خواسته بوده شخصا نگهشون داره ...من هم كه به قرمزه پشه ميدم و غذاي ماهي به اونيكي هم شيويد ميدم . حالا ببينيم بنده خدا بدون يك بال هم زنده ميمونه

* كياوش دو تا ماهي داشت . ازش اسمش را كه ميپرسيدي ميگفت . اين يكي فرانكي هست ( مال كارتون shark tale) اون يكي هم فايندينگ نمو ( finding nemo ) !!! اون ها هم ماهي شون را 14 ول كردند تو استخر پارك ملت . ميگم ببين پوريا اين بچه هم از ماهي اش دل كند بره سر زندگيش تو هنوز دو دستي چسبيديشون .

* تو اصفهان روز 12 جشنواره ماهي گذاشته بودند ماهي قرمز ها را ميگرفتند كه ولشون كنند و يك كارت ميدادن كه سال ديگه بياي ماهي مجاني بگيري

* سرويس هامون را كه برداشتند هفته اول ميرفتم خونه مامان و پوريا مي آمد دنبالم . اونجا كه ميرسيدم با كيا ميرفتيم پايين تو محوطه براي دوچرخه سواري بعدشم يك تخم شتر مرغ ( از اين تخم مرغ شانسي گنده ها كه هيچي هم توش نيست !! ) برا كيا ميگرفتيم ميامديم .چهارشنبه وقتي رسيدم كيا خواب بود پايين هم خيلي باد ميومد و سرد بود . بيدار كه شد گفت بريم پايين بازي .
خاتون : تو الان كلي خيسي و خواب بودي پايين هم سرده سرما ميخوري بگذار برا يك روز ديگه
كيا : تو فردا مياي كه با هم بريم
خاتون : نه ديگه من كه فردا نميام ( آخه فرداش پنجشنبه بود )‌
كيا : چرا
خاتون : آخه پوريا گفته من ديگه نميام دنبالت ( بدجنسي )
اين گذشت تا پوريا بنده خدا آمد . كيا الان اگه رو انگشتاي پاش واسته ميتونه قفل بالا را بچرخونه و در را باز كنه واسه همين دويد در ا باز كرد و همونجا پشت در خيلي جدي برگشته به پوريا ميگه : چرا ديگه نمي خواهي بيايي دنبال خاله نگار ؟؟ خاله نگار ميخواد براي من تخم شتر مرغ بخره !!!
قيافه پوريا را ديگه خودتون تصور كنيد .

* كياوش جديدا به كشيدن دايره رو ديوار هاي مامان علاقه مند شده . يك دايره هايي ميكشه بيا و ببين انگاري پرگار گذاشته . بعد هم كه مامان شاكي ميشه از دستش ميره براي اينكه از دل مامان در بياره پاك كن مياره پاكش ميكنه !!!حالا تو قيافه ديوار هاي خونه مامان من را متصور شو ..اين شعره را هم بلده كلي مي خونتش

از اون بالا مياد يك دسته مورچه
دوتاش تار ميزنه يكي اش كمونچه
سبزه كشميره ما زلفاي تو زنجيره ما ( اينجاش را بلد نيست )
يا من را ببر به خونتون يا بيا به خونه ما


قربون شوما و دريا

خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 1:19 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger