نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام

* جالبه هر آدمي يك مدلي راه ميره . يك مدت دقت كني ميتوني همه را از رو صداي پاهاشون بشناسي . اينجا تو محل كار ما از اونجاييكه فضول زياده و اتاق ما هم ته كريدوره در نتيجه همه خوششون مياد يك سركي تو اتاق ما بكشند ببينند چه خبره . البته دليل خيلي مهمتر اينه كه به هر حال اينجا اتاق رييس جان است . اگه خودش تو اتاق باشه كه سلام بهش واجبه و اگه نباشه هم استفاده از تلفنش مستحبه !!( خط آزاد بدون قفل صفر داره ) اينه كه بنا به همه دلايل بالا اتاق ما بازديد كننده زياد داره و خيلي خوبه كه تو بفهمي هر كي چه جوري راه ميره تا وقتي يك دفعه تو اتاق ظاهر شد شوكه نشي . آقاي مهندس شين !! گشاد گشاد و با فاصله راه ميره از صداي يك قدمش تا قدم ديگه اش يك جور فاصله مثل خميازه هست !!هميشه هم وقتي مياد يك كاري داره كه خودش حوصله نداره انجامش بده . آقاي مهندس دال !! كفش هاش را ميكشه زمين و تند تند راه ميره درست انگار دمپايي پاشه .وقتي هم مياد فقط براي خوراكي مياد . آقاي ح هميشه كفشي ميپوشه ك تهش صدا ميده و اون اول كه تازه آمده بود تو بخش ما صداي پاش را با صداي پاي خانم رييس اشتباه ميكردم . آخه اينجا فقط خانم رييس كفشي ميپوشه كه صدا ميده . خانم ج سنگين و شل راه ميره و با وجود اينكه كفشش صدا نداره ولي از روي بي حالي صداي پاها ميفهمي كي داره مياد .هميشه وقتي مياد حتي خبر پاداش و عيدي را يك جوري بهت ميده انگار نامه تعديلي را داره ميده دستت . خانم سين تند تند محكم و سنگين راه ميره . وقتي مياد همه زمين ميلرزه .وقتي صداي پاش مياد مطمئنم يا نامه ها را چپكي فرستاده يا باز هم يك چيزي را گم كرده . رييس خودم هم انگار هر يك قدمش دو قدمه قدم هاي بلند و سريع يك جوري انگار اصلا پاهاش براي قدم بعدي به زمين نميرسه !! بقيه هم همينجوري واسه خودشون هستند ميمونه رييس خيلي خيلي بزرگ كه اون ديگه احتياج به صداي پا نداره چون وقتي مياد دو حالت بيشتر نداره يا سكوت همه جا را فرا ميگيره و همه يخ ميزنند و تو ميفهمي داره مياد و يا آنچنان خودش دادو بيداد راه مياندازه كه احتياج به شنيدن صداي پاهاش نداري .

* همه الان وقتي بهم ميرسند فقط صحبت خونه تكوني را ميكنند . خدا را شكري اين خانم هاي ما هم كه حتي تو كشتن خودشون هم مي خواهند از هم سبقت بگيرند . طرف از گردن درد نميتونه پشت كامپيوترش بشينه اونوقت از اول اسفند داره همينجوري ديوار ميشوره !! ميگم تو فقط وقتي بميري خيالت راحت ميشه . حالا يك امسال تو مراسم ديوار شويي راه نندازي شهيد ميشي !! خوشم مياد همه هم يك بنده خداي را دارن كه بياد همه جا را براشون بسابه . ولي باز هم با اين حال خودشون را تا حد مرگ همراه با خونشون مي تكونند .من كه هنوز هيچ كاري نكردم باور كنيد اصلا فرصتش را نداشتم . اسفند خيلي ماه پر كاريه . امسال بر خلاف هر سال كه به خانم ها يك روز مرخصي براي كار هاي عيد ميدادند كه حداقل يك آرايشگاه بروند not only ديگه نمي دهند but also اولتيماتوم هم دادند كه كسي تو اسفند اجازه مرخصي نداره . حالا هر شب پوريا ميگه بيا خاتون با هم برنامه بريزيم ببينيم چيكار ها بايد بكنيم . من هم كلي خوشحال ميشوم براي اينكه من برنامه ريختن را خيلي دوس دارم از بچگي هميشه برنامه ميريختم و وقتي بهش عمل نميكردم كلي كيف ميكردم !!! حالا با پوريا برنامه ريختن هم خنده داره قيافه ما را تصور كنيد در حاليكه جلو تلويزيون دراز كشيديم و داريم مثلا fraiser ميبينيم .
- خوب خاتون چي كار ها داريم براي عيد ؟
- ماهي ميخوايم . سمنو ميخوايم ....
- نه خريد ها كه نه . خونه تكوني ..
- آهان ..خوب ..امم..والا شستن كابينت هاست
- خوب اين كه كار منه من كلي متخصص شستن كابينتم .ديگه ؟( با هيجان )
- امم..شستن حمام و دستشويي
- خوب اين هم كار منه كه ديوار هاش سخته . ديگه ؟
- امم..شستن پنجره ها
- خوب اين هم كه باز كار منه كه ..يك چيزي بگو كار تو باشه !!! ديگه ؟
- خوب من بايد پرده ها را بشورم (‌هر دفعه به پرده هام نگاه ميكنم و به شستنش فكر ميكنم فقط ياد مرتيا ميوفتم !! خانمي تا حالا اون قاب بالاش را نشستم !!! شايد براي عيد بيارمش پايين وفكر كنم چه جوري ميشه شستش !!!)
- باز كردنش كه كار منه تو بالاي چهار پايه هم بري قدت نميرسه . ميوفتي وسط كوچه خوبيت نداره ...ديگه؟
- شستن در هاي اتاق ها و كمد ها و اون ديوار بقل دستشويي و بقل در كه خيلي كثيف شده
- اين هم ماله منه ؟؟!!!( قيافه اش را تصور كنيد ) آقا قبول نيست همه اش كه كار من شد پس تو چي ؟
- ( ميخندم ) خوب مرتب كردن تو كابينت ها و تو كمد ها ماله منه . آشپزخونه مال منه . سراميك ها و فرش دم در كه خيلي كثيف شده رو هم من مي شورم ..
- نه بابا اون فرشه كار خودمه . حالا مبل ها چي اون هم كار منه ؟؟
- از بين مبل ها فقط اون كاناپه جلو تلويزيون كه هي روش ولو ميشم كثيفه اون رو هم من مي شورم . راستي اين حباب هاي لوسر ها را هم بايد برام در بياري
- خاتون جان با اين برنامه كه ريختيم فكر كنم من از فردا بايد مرخصي بگيرم خونه را بتكونم .

ولي جدا از شوخي پوريا دست به كمك خيلي خوبيه . اگه هوامو نداشته باشه خيلي خيلي خسته ميشم و پدرم در مياد .

خوب خونه تكوني خوش بگذره و كلي حال كنين .

* آخ يك چيزي يادم رفت . امسال من در طي يك بيانيه محكم اعلام كردم كه من فقط عيد ديدني خونه افرادي ميروم كه در طول سال ديده باشمشون در غير اينصورت شرمنده . هر چقدر هم كه بزرگ و كوچيك باشند من جايي نمي روم .وقتي فردي را در طول يك سال اصلا نديدي و نه تو احوالي ازش پرسيدي و نه اون كاري به كارت داشته ، هيچ لزومي نداره كه عيد هم ببينيش . !!!درست بعد از اينكه من اين بيانيه خيلي مهم را خوندم پوريا اعلام كرد حالا نميشه بهمون تخفيف بدي . گفتم : لا ممكن !! گفت آخه بچه ما امسال به دلايل امنيتي و حضور افراد داخلي و خارجي هر كسي را كه بگيnot only يك بار but also چند بار ديديم و اونها هم ما را ديده اند . اگه بخوايم به همه شون سر بزنيم كه ناك اوت ميشيم !! اينجوريه كه احتمالا ما عيد نيستيم !!!

حالا كلي بهتون آخر سالي خوش بگذره

قربون شوما و دريا
خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 1:05 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger