سلام * در راستاي اهداف استكبار جهاني و بر اساس نوشته قبلي ما يك نفر جناب گرامي شايعه سازي كرده مبني بر حمالت !!( حمالت بر وزن جهالت : حمل نمودن بچه ) ما !! آقا اين شايعه هاي ناموسي چيه درست ميكنين . نميگين استكبار ميفهمه كار دستمون ميده !! نمي گيد حمله آمريكا به ايران جلو ميوفته !! نميگيد بنزين را كوپني ميكنن !!!حامله شدن كه الكي نيست . اونجور كه تو كتاب ها نوشتن ديگه بر اثر نيش زنبور و اين حرفها پيش نمياد . حتي نظريه شيرين و بدون درد!! حمل توسط لك لك ها را هم نقض كردن . ميگن يك سري فرايند مشكوك بايد انجام داد كه داداش من ، كار هر كسي نيست !!!همينجوري كه نميشه نديده و نكرده !! كاري كرد . ميشه !!طبق آخرين تحقيقات When Momy &Dady love each other very much and there is nothing good On TV !!! babies are born !!!اينجوري ها . اين حرفها را ميزنيد ميوفته تو دهن ها اونوقت فاميل هم هوس ميكنه ما هم براي اينكه عقب نمونيم مجبوريم به نداي ملت لبيك بگيم . خلاصه كلوم كه ديگه نشنفم از اين بي ناموسي ها اينجا بگيد ها ..گفته باشم . بعدشم كه بابا بر اساس آخرين نظريه پزشكان محترم كه خدا سايه شون را از سر ملت مرض پرور كم نكنه بنده به دلايل امنيتي تا يك سال ديگر قادر به پرورش ميگو نبوده و نيستم . كه البته داستان اين خيلي با حال است و حيف كه فقط به دلايل فوق سري نميتونم اينجا بنويسم وگرنه آقا اين خودش يك جوكي بود بدتر از ا ون دكتر آميزشيه !!! حالا شايد يك كم پر رو تر از اين كه هستم شدم بيام اينجا تعريف كنم با هم بخنديم . حالا يك عدد شوور پيدا شده ميخواد جاي خانمش خونه تكوني كنه بده ؟؟ * همونجوري كه بنده در پست قبلي اعلام كردم برنامه ريزي را خيلي دوست دارم چون اصلا بهش عمل نميكنم . ولي خوب كرم ديگه كاريش نميتونم بكنم . خوشم مياد برنامه بنويسم . تا همين الان كه 16 اسفند ماه ميباشد . بنده اشپزخونه گرامي ام را از زمين تا آسمان تكانده ام . ديروز ميگم پوريا هوا خيلي عاليه بيا بريم بيرون . ميگه بچه بگذار پنجره ها را بشورم . من هم مطابق معمول با قيافه دانشمندانه اعلام ميكنم كه پوريا جان تا آخر هفته بارندگيه بعدشم كه اگه تو پنجره ها را بخواهي بشوري من هم بايد پرده ها را بشورم . اگه بخواهم پرده هارا بشورم براي اينكه پايينش دوباره كثيف نشه بايد جمعش كنم بالا كه خوب چروك ميشه . وگرنه بايد كف را هم بسابم .پس صبر كن پنجره ها و پرده ها آخر از همه . اينجا است كه پوريا ميپرسه . آخر از همه !! ببخشيد كدوم همه ؟؟؟و باز هم اينجاست كه من دوباره كاغذ و قلم ميارم و قسمت شيرين برنامه ريزي را شروع ميكنم . خيلي كيف داره به خدا ... * امسال يك كم دير تر سبزه ام را گذاشتم . بر اساس سنت ديرينه ما 7 اسفند اون غله اي كه مي خواهيم سبز كنيم را به نيت تعداد افراد خانواده خيس ميكنيم . ولي امسال من با هفت روز تاخير اين كار را كردم . من هميشه عدس سبز ميكنم . امسال دلم خواسته بوده يك مشت هم گندم سبز كنم. گندم زود سبز ميشه زود هم زرد ميشه واسه همين گندم را 20 خيس ميكنم. عدسم الان ريشه داده بايد بريزمش تو ظرف اصلي . فكر نميكنم امسال مامان حوصله سمنو درست كردن داشته باشه . ولي ميگم خودش برام بخره . من از سمنو چيزي حاليم نيست . ديگه همين . از اولاي اسفند داشتن ماهي ميفروختن . طفلكي اين ماهي ها . راستي يادم نره بايد براي پشت پنجره ها پامچال بگيرم . پوريا ميگه خيلي كار داريم ها من باور نميكنم . با وجود اينكه آخر سال ها از نظر كاري خيلي لوغ و به ريخته است ولي آخر سال خيلي خوبي داشته باشيد . قربون شما خاتون
