نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام
*خوب وقتی آدم از خدا وند باری تعالی درخواست های بی مورد میکنه همین میشه دیگه ...آقا ما همین دو هفته پیش یک غلطی کردیم و از افراد مهم تقاضای دو هفته تعطیلی نمودیم !! آقا هنوز روز به نصفه نرسیده بود که برگه ماموریت ما را دادند دستمون و برای دو هفته ( توجه می فرمایید دو هفته تمام ) ما را اعزام نمودند به سازمان نقشه برداری !!!.. حالا بنده همینجوری دیگه تا 5 خونه بودم ولی در طول این دو هفته زود تر از 7 خونه نبودم . اون هم بصورت له و په !!! ببینم کدومتون خیلی خیلی مستجاب الدعوه هستید اون هم بصورت معکوس که بنده اطلاعی ازش نداشتم !! اینجوری هاست که الان بعد از هزار سال تازه فرصت کردم که بیام و چیزی بنویسم . حالا کی فرصت میکنم که بتونم بفرستمش رو خط دیگه من نمی دانم ( با لهجه بخونیدش ) . جالبیش می دونی چیه ؟ اینه که تاریخ دقیقا داره تکرار میشه . پارسال هم دقیقا همین موقع ها که ما تو اوج کار های عروسی و کمبود وقت و این حرفها بودیم من را فرستادند سازمان نقشه برداری . کلی طفلکی شدم . خونه مامان اینها اون سر شهر این هم این سر شهر .. زود تر از 8 نمی رسیدم خونه . خیلی فجیع بود تنها خوبی این دو هفته این بوده که ساعت شروع به کار من ساعت 8 بوده !! کلی کیف کردم .
* پنجشنبه تولد کیاوش بود . یعنی کوچولوی ما تولدش 19 دی ماه است ولی انداخته بودند شب تعطیلی . جانم ماهه این پسره کلی عسل خالشه ...من و پوریا براش یک کوسه گرفتیم . آخه بچمون شدیدا بعد از باز و وودی دچار حالت هاب shark tale شده است و کلی کوسه بازی میکنه . از طرف مامان زری هم براش سرویس !!! نجاری را گرفته بودیم ..کیاوش جدیدا بچه با حال شده و به هر کی میرسه شماره تلفن میده ...- آله یک دقیقه گوشی را نگه دار - چشم -( مامان خودکار من کوجاست ؟ ) - الو ...آله ...بنویس -چشم - 20749202 نوشتی ؟؟ حالا بای بای
این شماره تلفن کیاوش است اگهوقتی گوشی را قطع کرد بهش زنگ نزنی دوباره زنگ میزنه و شماره اش را بهت میده . خوشم میاد که بچه ام خوش سلیقه است و جاهای طبقه مرفه جامعه میشینه .
* باز هم سلام . دو تا ستاره بالا مال دو هفته پیشه . این هفته هفته جالبی برام نبود واسه همین حس و حال نشستن پای کامپیوتر را نداشتم . یک بار هم نشستیم آنچنان اتفاقات خر تو خری افتاد که مجبور شدیم برای استعلام !! دست به دامان بزرگان بشیم ..که صد البته خوشبختانه مشکل خیلی سریع رفع شد . همین مونده بود که بجز جرم هتک حرمت دو سه تا جرم دیگه هم به پروندمون اضافه بشه .. اینجوریها ..
*پوریا باز هم شب کاره امیدوارم تو امسال این آخرین دوره شب کاریهاش باشه . بخصوص که هوا خیلی خیلی سرده و کار تو محوطه باز تو شب خیلی خیلی سخته . حالا وفتی پوریا نیست من این در آهنی پشت خونه را میبندم . دیشب تو حال و هوای خودم بودم و داشتم آهنگ نمیدونم چی چی گوش میکردم و دایی جان ناپلئون میخوندم . که یکی زنگ زده ( در خونه ) . معمولا وقتی تنهام جواب نمیدم هرکی میخواد باشه . اگه از بیرون باشه که حتما قبلش بهم زنگ زدن و میدونم کی داره میاد پیشم . اصلا از سورپرایز خوشم نمیاد. یک بار زنگ زد . دو بار زنگ زد . سه بار زنگ زد . من هم راستش را بخواهی افتادم رو لج .این چشمی ما هم که خدا را شکری برای افراد بالای 2 متر نصب شده و نمیشه ازش استفاده کرد صدای ضبط را یک کم بلند کردم .گفتم تو که آنقدر شاسکول منگولایی که نمی فهمی وقتی طرف بعد از دو تا زنگ در را باز نکرد یعنی دلش نمی خواد که در را باز کنه همونجوری میخ بمون دم در . آخه وقتی در ورودی آنجور چهار قفله است اگه از توش صدا هم میاد دلیل نمیشه طرف بخواد در را باز کنه. شاید اصلا تو حالی نیست که راحت باشه و کسی را ببینه !!!!خولاصه طرف دو سه بار با فاصله یک ربع آمد و دوباره زنگ زد و من باز هم در را باز نکردم . اینجا همسایه های ما بخصوص خانم هاشون خیلی خیلی بیکارن و کار هاشون کلی غریبه . نمی دونم شاید هم کار های من خیلی غریبه . از همسایه بازی خوشم نمیاد . روابطم را باهاشون در حد سلام و احوال پرسی نگه میدارم بیشتر از این هم نمی بینمشون . ..حالا امروز پوریا را دیده ( آقاهه) رسید شارژ را داده دستش !!! نمی فهمم این مسئله اینقدر مهم بوده دیشب !!!
* برم بخوابم .. خوابم میاد زده به سرم بد اخلاق شدم . وقتی پوریا نیست . من فرصت پیدا میکنم عادت های قدیمیم را اجرا کنم !! یکیش همین بیدار موندن تا دیر وقت است ...برم بخوابم بهتره ...شب به خیر ...

خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 2:44 AM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger