سلام
* به قول مامان بزرگ من
بعد از عيد سلطاني باز آيد زمستاني ...........صد كنده بسوزاني تا ديگي بجوشاني
آقا چرا اين همه هوا سرد شده .امروز صبح نمي دونم كي از خونه آمديد بيرون ولي همه جا يخ زده بود مثل صبح هاي زمستون يك بادي ميومد كه نگو ..يخ زدم تا سيد بياد
* الان كه دارم اخبار را مخابره ميكنم رييس عزيزم رفته چون مهمون داشته و من دارم ذوق مرگ مي شوم ..ديرز جلسه مديران داشتند و امروز صورت جلسه را ديدم كلي خنديدم ..كلي كار رديف كردند و فقط تا 15 ارديبهشت وقت دادند . من هم كه اعصاب ندارم به قول كياوش ديگه آموش !!!
*الهي بگردم كياوش جديدا شعبده بازي ياد گرفته !! يك چيزي ميگيره تو مشتش حالا يا قند يا لگو يا هر چيز ديگه بعد دستاشو مشت ميكنه و شروع ميكنه دستاشو سرع تكون دادن و مشتاشو ميبره تا تو دلش و برميگردونه و بعد كه خوب تكون تكون داد دستش را كه از اول خالي بود با افتخار به همه نشون ميده !!! الهي بگردم اين پسر من كلي نابغه است
* مامان اينها رفتند مشهد ياد برنامه مسافرت خودمون ميافتم حالا يك بار كه شد و وقت بود كه بشينم داستان بگم ماجراي اون سفر ناكام را هم تعريف ميكنم
* مينا تو وبلاگش يك متن خيلي خوشگل گذاشته كه كلي حال كردم ..پارسال همين موقع ها كه من و پوريا هنوز نامزد بوديم و عقد اين چيز ها نبود پوريا اين سه تا كتاب ’عشق يعني.. ’ را برام گرفته بود جالبه همون كاريكاتور هاي معروف Love is ... است اون موقع ميخوندم خنده ام ميگرفت از سادگي جمله هاش و تعريفش .ولي الان خودم ميتونم و بهش سه چهار تا برگ اضافه كنم .عشق يعني وقتي از تو زود تر رسيده خونه هنوز كليد ننداختي تو در زودي بپره در را باز كنه تا غافلگير شي ..!! عشق يعني وقتي اصلا حوصله نداري حرف بزني بدون اينكه حرف بزنه يا سوال پيچت كنه فقط آروم بشينه كنار دستت و با هم پازل 1000 قطعه اي را سر هم كنين !! عشق يعني وقتي داريم فيلم ميبينيم يواشي بره نسكافه درست كنه و بياد ..عشق يعني وقتي ميره تو مغازه تا واسه خودش سيگار بگيره يادش باشه كه تو از چه شكلاتي خوشت مياد !!!عشق يعني وقتي يك روز خيلي بد را تو اداره داشتي بياد جلو روت بشينه و راجع به همه سختي هاي محيط كار حرف بزنه و بگه كه اصلا مهم نيست اينجور چيز ها اگه پيش نياد عجيبه ...عشق يعني وقتي يك روز را از هم دور بودين وقتي بهم رسيدين اونقدر حرف داشته باشين كه كلي وقت كم بيارين و قرار بشه بقيه اش براي فردا عصر ..عشق يعني وقتي سر شام مي خواهي در دوغ را باز كني و همه دوغ فواره ميزنه تو آسمون و همه زندگيت را دوغ ميگيره مياد كمكت ميكنه تا همه دوغ ها را از رو فر و مبل ها و ميز جمع كني ...عشق يعني وقتي داري گوشت پاك ميكني بياد برات استخوانهاش را خورد كنه .....
* راستي فردا پس فردا تعطيله و صد البته پوريا ميره سر كار و از اونجا كه مامان اينها هم مشهد هستند كلي هوار تا حوصله ام سر ميره ..ميخواستم سه چهار تا چيز ديگه هم بگم يادم رفت باشه تا چهار شنبه كه آمدم خوش باشين .دوست داشتم چهار شنبه نيام ولي كار دارم نميشه .
