نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام
متن زير يكي از نوشته هاي اخر سال آراز است
متن هاش لينك ثابت نداره واسه همين نمي شد كه به خود مطلب لنك بدهم ولي فكر كنم مال 21 اسفند است:
.... اين آغاز سال بود که با آغاز فصلی جديد از زندگيم آغاز شد .. مراسم بله و برون و عقد و همه ی با هم بودن ها با ماه بانو جزو خاطرات شيرين و تکرار نشدنی سال 82 هست .. خاطراتی که برام عزيز ترين هستند و هيچ وقت فراموششون نمی کنم .. اما سال 82 سالی پر از بزن و بشکن های ديگه هم بود .. سالی عجيب و پر از حوادث مختلف .. نمی دونم .. نميخوام هم اينجا زياد به اين قضيه بپردازم .. فقط اينکه خيلی از روابط تغيير کرد – خواسته يا ناخواسته، درست يا غلط - .. خيلی از حرفايی که نبايد زده می شد ، زده شد .. خيلی از چيزايی که نبايد اتفاق ميفتاد ، اتفاق افتاد .. دوستی هايی بود که کم رنگ شد.. دوستی های بود که چند رنگ شد .. و حيف از دوستی هایی که پر رنگ نشد .. دوستی هايی بود که تموم شد .. دوستی هايی بود که روابط توی اون به حداقل رسيد .. کاری با درستی يا نادرستی قضايا ندارم .. خيلی از مسايل اجتناب ناپذير بود .. توی خيلی از مسايل رفتار و تصميم گيری من تاثيری نداشت يا اينکه حداقل تاثير رو داشت .. خيلی از مسايل با وجود تلخی بايد اتفاق می افتاد .. خيلی از مسايل جزو مسايل اصلی زندگی هست که خواه يا ناخواه يه روزی هر کسی به نوعی با اون درگير ميشه .. اما به هر حال حرمت هايی شکست – این تلخ ترین لحظات 82 بود - .. ....

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 9:00 AM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger