نميدونم چرا آخر سال همه اش موقع دلتنگي هاست ..البته خيلي از موقعيت هاي زماني و مكاني هم هس كه آدم را دلگير ميكنه و يادموقعيت ها و عزيزان از دست رفته مي اندازد .ولي هيچي به پاي آخر سال نمي رسد ..امروز از صبح اين آهنگ چنگ دل كويتي پور و مستان سلامت مي كنند سراج را دارم گوش ميكنم ..ليلا آمده و از صبح دلش گرفته از ماجراي صبح و بارون ميگه و كلي با هم مي خنديم ولي يك دفعه گريه اش ميگيره ..حالا من هم هميشه تو اين موقعيت ها هول ميشوم نمي دونم كه چي بگم دلش براي مادرش تنگ شده .مادرش حدود 3 سال پيش فوت كرده خيلي جوون بوده ليلا اولين دخترشه درسته 3 سال گذشته ولي دلتنگي مادر اونقدر زياده كه گذشت سه سال هم كمرنگش نميكنه ..يك خورده كه گذشت الهه آمده اون ميخواد بدونه عيدي اش امسال چه قدره مي تونه براي خيرات پدرش يك آب سرد كن بخره يا نه..اون هم اشكش در آمد ..خلاصه روز عجيبي بود انگاري فقط همه مي آمدند تو اتاق كه من هر دفعه سرم را بلند كنم و شكر كنم براي همه داشته هام و نداشته هام ........
.................................................
فقط غر غرهاي الكي نه چيزي بيشتر
باهاش دعوام ميشه از اون دعوا با حال ها ...از اون ها كه آنقدر عصباني ميشوم كه ميتونم خفه اش كنم ....
ميگم بابا شرايط من را درك كن و اون هم ميگه درك ميكنم ولي همه اش زبوني است به پاي عمل كه ميرسه دريغ از يك كوچولو ادراك شرايط متفاوت!!!!..ميگه من نمي دونستم ملت ازدواج ميكنند دوستاشون يادشون ميره ..باز صد رحمت به اين يكي اون يكي كه سبد محبت زبونيش پربار تر است به دو سه تا چيز ديگه هم مزينمون كرد كه مبادا يك وقت تمام ذهنم را شادي عروسي پر كنه و يك گوشه ايش حتما يك دلگيري و نگراني وجود داشته باشه
ميگم ميدوني مشكل من كجاست
مشكل من اينجاست كه تو با كسي هستي كه حداقل پنجشنبه و جمعه به عنوان تعطيلات براش تعريف شده و اون يكي هم not only با كسي هست كه 14 روز كامل آزاد هست but also خودش كلي وقت آزاد داره ..واسه همينه كه وقتي ميگم كه برنامه من دست من نيست يا نمي دونم اون روز را ميتونم وقت بگذارم يا نه، نمي فهمين چي ميگم..بابا به چه زبوني بگم من حتي براي برنامه پا گشا هم برنامه ام مشخص نيست تا دقيقه آخر نمي دونم تنها ميروم يا با داماد .تا حالا پا گشا ديديد عروس بي داماد بره!!! ديگه از برنامه هاي پاگشا ديگه چي مهمتر واسه عروس و داماد سراغ داريد !!! تا حالا ديديد كارت عروسي را يكي ديگه برات انتخاب كنه !! تا حالا ديديد دسته گل عروسي را تازه عروس ،شب عروسي ببينه چه شكلي است ؟؟!!!آنقدر اون موقع فكر و حرف تو كله و دلم بوده كه ديگه نمي فهميدم كه مثلا آيا به فلاني كه الان خودش كلي براي خودش خوشه سر زدم يا نه !!
وسط همه اينها نگو چرا ناراحت ميشوم اون موقع تو جمع هاي مجردي راهم نمي داديد كه چون متاهلم و جور كردن زمان با هام سخته يا حتي به اين دليل كه كار دارم و نمي تونم بيام ( ناسلامتي نزديك عروسي ام بود ) و حالا تو برنامه هاي متاهلي راهم نمي دهيد كه ديگه خودم هم توجيهي براي خط خوردگي خودم از جمع ندارم .پس نگو كه ناراحت نشوم و بدل نگيرم
ميگم كه بابا با مرام اگه من عوض شدم حداقل بعد از نامزدي ام عوض شدم اگه كم پيدا شدم حداقل وقتي عقد كردم كم پيدا شدم كه باز هم همچنان با همه بوديم و جمع مي شديم برنامه ناهار و شام و بگير و بچرخ اين تنهاست دلش نگيره اون تنهاست دلش نگيره داشتيم ( سعي كردم اگه بهانه اي براي جمع شدن و ديدن وجود داره از دستش ندهم چه پوريا بوده و چه نبوده ) كه تازه همون موقع هم طرف من فقط 7 روز را اينجا تهران پيش من بود حالا شما كه كه خودت كامل داريش كه كسي را ديگه تو وقت داشته و نداشته ات شريك نميكني !!!اون موقع طرف ما تهران نبود ما همه برنامه هاي عادي مون را با بچه ها داشتيم باز هم شما كلي بهمون مي گفتين!! حالا كه شما خودتون نبودنش را براي نبودن بهانه ميكنين !!! پس به من نگو بي معرفت شدي اگه بي معرفت شدم حداقل با اون همه گرفتاري كه داشتم 10 روز مونده به عروسي بي معرفت شدم اون هم تازه بعد از اولين خط خوردگيم سر تولد.اون هم كه اساسي دست جمعي حالم را گرفتيد و به عنوان جنايتكار جنگي محاكمه ام كرديد .بابا شما ها كه هنوز چيزي نشده عوض شدين و كم پيدا شدين و بي معرفت ...
بهم نگو ناراحت نشوم .نگو بدل نگيرم ....يك جورايي همه مون خيلي بچه ايم..مي دوني چيه ماها همديگه را فقط براي خودمون ميخواهيم خواست طرف مقابل برامون اهميت نداره .ميخوايم وقتي تنهاييم باهامون باشه .وقتي ترسيديم باهامون باشه .وقتي نگرانيم باهامون باشه .هيجان زده شديم باهامون باشه ،برامون مهم نيست كه طرف مقابل تو چه حال و هوايي است چيزي كه مهمه شرايط و حال و هواي خودمون تو اون موقعيت است و خوب اگه طرف از چهار چوب تعريف شده اش به هر دليلي بيرون بزنه بطور كامل همه استاندارد ها را بهم زده ..تو تا وقتي خوب و گل و ماه هستي كه اونجوري باشي كه من دلم خواسته بوده نه بيشتر و نه كمتر ...باور كن كه خيلي بچه ايم ..خيلي بچه ايم