سلام
خوب با توجه به شروع دهه مبارك فجر و با در نظر گرفتن اهداف عالي سازندگي !! مملكت اسلامي و با در نظر گرفتن هزار و سه تا چيز ديگه امروز روز آخري هست كه ميام اداره و درست هفته ديگه اين موقع نشستم تو آرايشگاه دارم در راه نجات خلق !!! تلاش ميكنم ...با حال تر از همه اينكه هنوز تو اداره كسي نميدونه كه هفته ديگه بادا بادا است و هنوز رسما اعلام نكردم كه دو هفته نيستم ...البته اينجور كه پيش ميره مجبورم زود تر برگردم چون يك خيلمه كار دارم ..رييس خيلي بزرگ هم امروز همچين چشم غره اي بهم رفت كه نگو !!!آقا تقريبا ديگه طوفان خوابيده و آرامش بر همه جا مستولي شده با مامان نشستيم بساط سفره عقد را در آورديم ببينيم چي كم و كسري داريم .يك كاسه نبات گرفتيم مثل خود سفره عقدم بته چغه است كلي خوشگله ...فقط بايد گردو و بادوم و فندق طبيعي بگيرم و شمع .بشينيم نقل هم تو تور بپيچيم كه فكر كنم بيافته جمعه كه روشي و كتي هم باشن ...ديروز بالاخره كت و شلوار داماد را گرفتيم خوشبختانه خوش خريده و 40 ساعت نچرخيديم.موند لباس من كه احتمالا تحويلش امروزه ..همچنان دچار حالت هاي خاص هستم زري آمده ميگه خاتون شوخي شوخي رفتني شدي ها ميخندم ميگم اگه يك بار ديگه بگي ميشينم همينجا واست گريه ميكنم ...حالا يك وانت بايد بگيريم كه اين بساط كامپيوتر من و بساط كمد پوريا را ببريم .ديروز خوراكي ها را برديم منزل بخت !!.به خونه اينجوري عادت نداريم هر دوتاييمون ..پوريا كه اصلا به آپارتمان و برنامه هاي آپارتماني عادت نداره من هم به آپارتمان با تعداد واحد كم عادت ندارم توش بيشتر دعوا ميشه الان از موقعي كه ماداريم خونه را مرتب ميكنيم تا حالا دو بار مسوول آپارتمان عوض شده..مجتمع هاي مسكوني بزرگ نظم و ترتيبشون بيشتره و از همه مهمتر ميزان فضولي افراد تو زندگي همديگه كمتره ..خولاصه اينكه اگه مدتي از ما خبري نشد بدونيد كامپيوترم را بردم اون ور و تا راه اندازيش نميتونم از خونه چيزي بنويسم اداره هم كه نميام
خوب خوش بگذره به همتون عيدتون هم پيشاپيش مبارك اون روز 21 بهمن واسه من بوق بزنيد !!!