سلام
* يک موقعی ليلا همکارم بهم میگفت خاتون نمی دونی من را صبح ها با کتک میفرستند سر کار بعد من کلی بهش میخنديدم حالا وضعيت خودم هم همينطوری شده ..صبح ها بايد کتک بخورم تا حاضر بشوم بيام سر کار آقا محيط های کاريمون خيلی محيط های گندی است .ديگه کارم مثل قبلا اون رضايتی را که برام ايجاد میکرد را ايجاد نمی کنه ..ديگه دوست ندارم دنبال چيز های جديد بروم ..کم کم دارم اينجا وارد گردونه فسيل شدن کارمندی میشم ..همون اتفاقی که فکر میکردم حداقل يک 5 سالی طول میکشه تا دچارش بشوم !!!
* خبر عالی اينکه فعلا جناب شادوماد آقای پوريا خان تا اطلاع ثانوی تهران تشريف دارند .:که اين مسئله اسباب آرامش خيال کل خانواده بالاخص جناب آقای پدر خان را فراهم نموده است .ولی اصلا فکر نکنيد که حالا که داماد جان به تهران تشريف آوردن ما خيال داريم کارهای خونه را رديف کنيم ها ..اصلا قراره اون خونه را جن ها و پری های گرامی بروند و مرتب کنند و آخرش بهمن ماه بنده و جناب داماد جان را راهی خونه بخت بفرمايند !!! همه میگند عروسی تو زمستون بده !!! کی میگه بده ....؟؟کلی هم کيف داره بخصوص اگه برف بياد ماشين عروس هم روشن نشه !!!
* آقا دو تا تنبل افتاديم به هم نه اون کار ها رو می کنه و نه من ..هر دوتاييمون فقط عاشق برنامه ريختن و اجرا نکردنيم !!!
*برای محکم کاری عرض میکنم حالم از محل کارم و حتی خود کارم تا اطلاع ثانوی بهم میخوره و هزاران البته اين حال بهم خوردگی ها هيچ ربطی به چيزی نداره برداشت انحرافی از چيزی نکنين
