نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک تولدت مبارک
بدو بيا شمع ها رو فوت کن حال نداريم می خوايم کيک را بخوريم بريم

آقا دوباره تا چشم هم زديم سوم آبان شد و ما مجبور شديم برای شادی دورو بريهامون که خيلی از ما دوستشون می ره يک سال ديگه بزرگ بشيم..آقا اين شوماره رو کيک ما بد جوری داره میزنه بالا ..... اينجوری ها ...امگار همين ديروز بود که با مسيحا و حنيفا و به لطف مهيار همه رفتيم شمشک شام خورديم..چه همه خوش گذشت ....چه قده خنديديم ....امسال هم ب بچه ها ديروز رفتيم بيرون شام خورديم کلی خنديديم خيلی وقت بود که اينجوری با هم ديگه بيرون نرفته بوديم و شر بازی در نياورده بوديم البته حنيفا اون رگ ولايت فقيهيش گل کرده بود ديگه آخر هاش تذکر آيين نامه ای می داد..ولی خولاصه به من که کلی خوش گذشت ..امشب هم با خانواده گرام جمع بوديم و بدون داماد جان پوريای عزيز شمع فوت کرديم ..میگم باریتعالی جان تو که اين همه با حالی خواهشا يک لطفی بکن سال ديگه اين جناب داماد جان ما ور دل خود من با من شمع فوت کنه که باور کن به اون جمالت قسم از فاصله 1500 کيلومتری و پشت تلفن فايده نداشته بيد .....
اينجوری ها

قربون شوما

خاتون تولدی که يکسال پير شده

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 11:06 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger