آقا من همون خاتون خوبم ..حالم آمده سر جاش و تقريبا آدم شدم ..البته فرايندش يک کم طولانی شد ولی خوشبختانه درمان قطعی بود ..اول از همه طفلکی داماد جان از فاصله 1500 کيلومتری 40 ساعت با هام حرف زد تا يک کم آدم شدم بعد زنگ زدم به حنيفا و بعد هم مسيحا تا اينکه دوره درمان کامل شد و تونستم ماجرای ديشب را بصورت يک جوک مصور واسه روشنک تو فرودگاه تعريف کنم و دو تايی با هم بخنديم .....الان هم دارم برای بار هزارم فيلم You've got mail را می بينم يعنی عملا که نمی بينم دارم به صداش گوش میکنم ....بعضی فيلم ها برام ايجا آرامش می کنند اين فيلم و فيلم City of angels جزو اين فيلم هاست و تقريبا هميشه پشت صحنه کار های کامپيوتری ام صداهاشون را دارم .... همه اش را هم داماد شماره 2 يعنی جناب سيامک خان جان برام مياره ..چه همه اين داماد ها نون زير کباب را تحويل میگيرند ..کيف میکنم ....ولی جدا از شوخی اين جناب سيامک خان ما همه زحمت های کامپيوتری بنده گردنشون است .هميشه هم کلی تحويلم می گيره ....هميشه هم خرابکاری های من را داره ماسمالی میکنه تا کامپيوترم نميره ..هميشه هم وقتی که بيشترين نياز را به گذروندن زمان دارم ( هفته آخری که آقامون نيست !!) با کلی فيلم مياد سراغم تا از دق کردگی خاتون جلوگيری بشه ....امشب هم با توجه به درجه ديوانگی من که ديشب بد جوری زده بود بالا کلی فيلم برام آورده که درست بعد از نوشتن همه اينها و درست کردن يک ساندويچ چاق همراه با يک سالاد حسابی و به همراه دلستر طلايی با طعم معمولی می شينم سرش ...و احتمالا خاتون فردا همی دير به اداره خواهد رفت .....!!!!..ديگه چی ديگه اينکه ديشب برای لباسم قرار پرو داشتم که عين بز ها برای اون مهمونی اعصاب خورد کن بهمش زدم .و حالا مونده نمی دونم برای کی ..برای اينکه ماريا خانمی عزيز که زحمت دوخت لباس من را به عهده دارند از جمله کوهنورد های حرفه ای هستند و اين هفته هم يک برنامه صعود داشتند و مطمئن نبود که کی بر میگردند ...حالا از همه اين ها که گذشت يادم باشه از ماريا خانمی هم براتون بگم که می تونه الگوی خيلی باحالی برای همه خانم ها باشه البته الگوی مدرن برای مبارزه با مشکلاتیکه تو مملکت اسلامی که قوانين اسلامی بر اون حاکم است پيش می آيد ......امروز که کتی و سيامک آمده بودند کلی راجع به لباس و کفش و آرايشگاه با دو تا خواهر را حرف زديم و کلی هوار تا خوش گذشت و عوض برنامه مسخره ديشب در آمد ....خولاصه با توجه به عدم حضور آقای داماد و دست تنها بودن خاتونی در تمام مراحل !! همه زحمت ها گردن خانواده عروس جان بود و خوشبختانه همه چی رله رله است ( فعلا!!!)
خوب فعلا تا همه چی خوب است من برم سراغ ساندويچم ....