نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام

اقا نمی دونيد که هوس چی کردم که ...همينجوری دارم راه می روم و باهاش مقابله میکنم ...نگران شدم ..تمام علايمش مثل ويار است !!!!! ( ولی من از خودم مطمئنم من کلی از همه چی به همه روشی که بگی جلوگيری کردم !!! ) آقا يک هوسی کردم هر کاری هم می کنم از سرم نمی افته .. کلی کارا کردم تا بلکه حواسم پرت بشه و يادم بره سری کامل کتاب های هری پاتر ،بعلاوه سری آخرش را که آقای پوريا جان برام گرفته را برای چهلمين بار خوندم بلکه از سرم بيوفته ...ولی نشد که نشد ...الانه که حالم بد بشه ...آقا الان دقيقا به مدت يک هفته است که بنده به شدت هوس انتخاب واحد کردم !!!!!....آقا بد جور ها بد جور ..يک چيزی میگم يک چيزی میشنوين ..الان تقريبا يک چيزی در حدود 3 سال از آخرين انتخاب واحد بنده میگذرد و میتونم قويا اعلام کنم که اين اولين ويار انتخاب واحد من است ....!!!!! حالا چی کار کنم ؟؟؟؟هوس کردم مثل چی بچسبم به بورد و واحد ها را نيگاه کنم وفکر کنم بهترين 18 واحدی که می تونم با معيار های سختم هماهنگ کنم کدوم ها است !!!!.. مهمترين عامل در انتخاب يک واحد همانا اين است که شروع کلاس ها به هيچ وجه 8 صبح نباشد !! برای اينکه اولا زندگی در خوابگاه راس ساعت 10 شروع میشود و ثانيا دليلی نداره بيخودی واحدی را بردارم که می دونم بالاخره در اثر عدم حضور گرم بنده حذف میشه !!! و لا غير !! دومين معيار استاد گرامی است که مشخصا بايد در نمره دادن ماه و گل باشد.. من اعصاب استاد کنس را ندارم .....اگه تو حضور غياب کردن هم دست و دلباز باشه که چه بهتر ( که صد البته اين کار تو واحد های تخصصی که استاده عين کف دستش تو را می شناسد فايده ای نداره !! )..... حتما در هر ترم بايد واحدی با بچه فنی ها ( برای رفع کسالت و يکنواختی !!! ) وجود داشته باشه .....وجود واحد عمومی در راستای ايجاد اطمينان جهت رفع احتمال مشروطی در آخر ترم کاملا ضروری است !!! و هزار و هزار و هزار تا معيار ديگه که الان ديگه نمی تونم بهش اعتراف کنم !!!!..بعدشم کلی هوس خوابگاه را کردم بخصوص هفته اول زندگی تو خوابگاه در شروع سال تحصيلی عاليه ..محشره ...حرف نداره ...همه اش داری کار های جالب میکنی و کلی حسابی خوش میگذره ....هنوز هيچی جدی نشده و میتونی هزار تا هزار تا برنامه داشته باشی ....خولاصه بعد از 3 سال گذشتن از زمان فارغ التحصيلی بنده خاتون خانوم شديدا هوس انتخاب واحد را کردم و لا غير !!!..حالا انتخاب واحد را بگذار کنار هوس کردم برم بشينم بقل پله های آبياری روبروی دانشکده و از زير درخت های نارون که سر هاشون تو همديگه گم شده يواشکی دانشکده را نگاه کنم و واسه خودم حال کنم ..نمی دونيد که الان هوا تو تبريز چه جوريه که الان اگه از آفتاب برين تو سايه منجمد می شين !!!...خولاصه جناب حسابی آمپر عاشقی مون زده بالا و دوری يار بد جوری رومون اثر گذاشته ......

يک نفر داوطلب بشه به من واحد بده تا من برم انتخاب کنم

قربون شوما
خاتون هوس کرده

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 9:14 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger