نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام

صفحه را که باز کردم فقط خاطره بود که موج میزد ...عين خل ها گريه ام گرفت .....باور نمی کردم با ديدن عکس ها بزنه به سرم يا به قولی خاطراتی بشم ......



اينجا دانشکده نريمان بود ....آنقده از اينجا خاطره دارم که نگو ...... از اون سنگی که اون وسط است ..از اون راه باريک ...از اون .......



ساختمان روبرو دانشکده رياضی است و ديواره سنگی مربوط به آنفی تاتر رو باز است که درست روبروی دانشکده عمران است ..سمت چپ که تو عکس ديده نمی شه ساختمان شماره 9 است آزمايشگاه های بتن و مقاومت مصالح اونجا بود ........ يادش به خير تمام مدتی که نقشه برداری داشتم تو همين چمن ها کلی با نريمان قايم موشک بازی می کرديم .....جالبه آخرين بار هم همديگه رو همين جا ديديم .. اولين و آخرين چايی را با هم همينجا خورديم ...........



اين هم دانشکده خودم ..عروس دانشگاه تبريز ....همونجوری که می بينید از روبرو انگاری يک طبقه است ..ولی وقتی واردش می شيد باور نمی کنيد اين دانشکده سه طبقه داره !!!
اون ميدون را میبينید جلوش ...وای من و با نريمان چه چشم چرونی داشتيم اونجا ................کله اون درخته را میبينید که از وسط ساختمون زده بيرون .....آره بابا ما درست وسط ساختمون درخت داشتيم ...بابا ما آخر کلاس بوديم به خدا











يادش به خير .......

قربون شوما
خاتون










نوشته شده توسط خاتون در ساعت 10:47 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger