شيرين شيرينم ..خانم خانما ...... چه خوشگل شدي امشب .......... چه خوشگل چه خشگل چه خشگل شدي امشب .......
آقا در راستاي اهداف كوتاه و بلند مدتي كه بنده يعني خاتون خانم داشتم و دارم و در جهت تحقق بيانات اين آواز دلفريب و از اونجاييكه بيكاري عامل فساد است !!!! من همين جمعه اي وقتي ديگه كاري واسه كردن !!! نمونده بود تصميم گرفتم تا مراحل و مراسم خوشگل كني را رو خودم اجرا كنم ..... اول از همه از پاهام شروع كردم و يك سرو صورتي بهشون دادم بعد ترتيب دستامو دادم .يك ذره خيالم راحت شد بعد احساس كردم كه وظيفه ام را كامل انجام ندادم و خيلي هم خوشگل نشدم !!! واسه همين رفتم سراغ ابروهام ...دوسه تا دونه از زير ابرو راستي برداشتم كه نمي دونم يك دفعه اين موچين چي چي نشده در يك اقدام ضد انقلابي و در يك ترور ناجوانمردانه يكي از سرداران مهم و بزرگ ابروي راست بنده را از صحنه گيتي حذف كرد از اونجاييكه من هم خيلي خوش شانس تشريف دارم اين عضومهم و سرنوشت ساز در ابروي راست بنده نقش كليدي بازي كرده و جاشون خيلي خيلي خالي به نظر ميرسيد !!!! ( روحش شاد و راهش پر رهرو باد ) بعد از يك ربع عذاي عمومي رفتم سراغ ابروي سمت چپ به هر حال نمي شد اصلاحات بايد روي هر دو تا به صورت مساوي صورت مي گرفت .خوشبختانه همه چي خوب پيش رفت و تو اين مرحله عضوي از اعضاي پايه اي ابروي چپ بنده كم نشد ....بعد از دو سه دوري كه دور خونه زدم و1000 باري كه تو آيينه خودم را بر انداز كردم و واسه آن دونه ابروي از دست رفته كه جاش را با مداد پر كرده بودم غصه خوردم به سرم زد كه واسه تميز كاري بيشتر دور و بر ابروي چپ رو با تيغ مرتب كنم واسه همين با تيغ ابرو شروع به كار كردم همينجوري كه دسته آبي تيغ ابروم تو دستم بود يك لحظه از سر تيغ غافل شدم و اين عنصر خود جوش و خود سر براي تلافي اون عضو از دست رفته زد درست وسط ابروي چپ بنده را ناكار كرد ..حالا قيافه من را تو آيينه تصور كنيد ..حسابی منکوب شده بودم .....ابروي راست يك دونه عضو اصلي را بطور كامل و ريشه اي از دست داده بود و ابروي چپ بيچاره هم يك تا سه عضو بصورت سر بريده و ويلچري مونده بود رو دستش ...بايد قيافه ام را ميديد ...كلي ديدنيها شده بودم ... بعد دو بامبي زدم تو سرم ولي ديگه فايده نداشت ...هم چپ و هم راست ضربه مهلك خورده بود ....من هم پررو خودم را از تك و تا ننداختم ....گفتم ديگه بلايي هست كه نازل شده و بايد سوخت و ساخت و اميد وار بود كه نيروي تازه نفس جاييگزين نيروهاي از دست رفته قبلي بشن .....خلاصه رفتيم سراغ بالاي لبمون و ترتيب اون را هم داديم وباز هم از اونجاييكه از بيكاري روز هاي جمعه بخصوص عصر ها ش بدم مي آيد تصميم گرفتم بعد از مدت ها واسه رسيدن به هدف والا و الهی خوشگل شدي امشب باقيمانده صورتم را بور كنم !!! خلاصه محلول اكسيدان را با پودر دكلره قاطي كرديم ولي از اونجاييكه مدتي بود به تكنولوژي مدرن رو آورده بودم نسبت هاي درست را يادم نيومد ..من هم همينجوري ديمي با هم قاطيشون كردم ومراسم ماليدن را هم به نو احسنت اجرا كردم ..واسه محكم كاري هم يك دو سه دقيقه گذاشتم بيشتر بمونه و رفتم صورتمو شستم .....فقط چشماتون روز بد نبينه !!! بايد قيافه ام را با اون ابرو هاي نصفه و تا بتا مي ديديد ...صورتم باد كرده بود ...قرمز شده بود عين لبو .......هرچي يخ گذاشتم فايده نداشت ........گفتم حالا اشكال نداره مي خوابم فردا صبح درست ميشه ولي آقا فردا صبحش قيافه ام خنده دار تر شده بود ..انگاري سه شبانه روز را در صحرا هاي بوليوي !!! گذرونده بودم يا مثلا يك هفته تو قله هاي هيماليا سر گردون مونده بودم و حسابي سوخته بودم ...مامان مي خنده مي گه اقلا اين چند روز آفتاب هم نبوده بگيم كه آفتاب سوخته شدي ...يا برف آنچناني نيومده كه بگي برف سوزوندتت !!!!! نمي دونيد با چه حالي من شنبه را رفتم اداره با اون ابرو های نصفه نيمه !!!!!...............
