نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 





سلام

اگه بخواهي همه زندگي ات كار هاي جدي كني و عين ابولهل وايسي كار هاي مردم را با نگاه عاقل اندر سفيه نگاه كني يك دفعه مي بيني عمري گذشت و تو حتي واسه ايجاد يك لحظه شاد تو زندگي خودت و بقيه هيچ تلاشي نكردي ......مي بيني بعضي ها يك جوري زورشون مي آيد كه بخندند انگاري مثلا واسه خنده بايد ماليات بدند يا نمي دونم چي چي .............
سال آخر كه بوديم من و ترانه با دو تا بچه با حال ( ليدا و سولماز ) هم اتاق بوديم كه با وجود اينكه قبلش اصلا با هم آشنايي نداشتيم ولي تو اون سال تو تمام شر بازي ها و آتيش سوزوني ها با هم شريك بوديم

يكي از همين غروب هاي پنج شنبه كه از خونه دور بوديم و كلي هم همه خوابگاه ساكت بود ....من تو وسايلم يكي از اين عينك و سيبيل ها هست كه با يك دماغ گنده به هم وصل مي شود را پيدا كردم ........

ليدا را شير كرديم و يك كلاه مشكي بافتني هم كشيديم رو سرش يك كت مشكي هم رو شونه هاش انداختيم ...........

شب ..پشت در اتاق بچه آشنا ها وايميستاديم و بي هوا مي پريديم تو اتاق تو خوابگاه ما هم كه سابقه ورود آقايون فراوون بود ...كلي مي خنديديم ........كلي همدست پيدا كرده بوديم .......كلي با همه بچه هاي سوييت
شر بازي در مي آورديم ..........

قربون شوما

خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 8:04 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger