پدر من تو بهمن ماه سال 79 مريضي خيلي سختي گرفت و تا حدود شهريور و مهر 80 بنده خدا بابا درگير مريضي اش بود تازه تو تير و مرداد بود كه مي تونست بدون واكر راه بره و تا مدتي اجازه رانندگي نداشت ...خلاصه مريضي خيلي بدي بود ...اون مدتي كه بابا تو بيمارستان مهر بستري بود جزو بدترين دوران خانواده ما بشمار مي رفت بخصوص واسه مامان ......من و كتي ( خواهر بزرگم ) واسه اينكه بابا بستري مطلق بود و سيگار براش خطر داشت تصميم گرفتيم براش از اين آدامس هاي ترك سيگار بگيريم تا حداقل دود تو ريه هاش نكنه يادمه يكبار كه داشتيم مي رفتيم بيمارستان از همين داروخانه تو ميدان فاطمي از او آدامس ها گرفتيم از اون خارجي با كلاس هاش كه هر دراژه اش شش هزار تومن !!!! بود ( مرسي كنسي ) خلاصه ما همراه با ادامس ها وارد بيمارستان شديم و مامان جان را فرستاديم خونه تا استراحت كنه همون موقع كه مامان نبود من و كتي قضيه آدامس ها را رو كرديم و اصرار به بابا كه يالا بخور و سيگار نكش .....بابا ما هم كه آخر لجبازي هر كاريش كرديم حاضر نشد كه نشد من هم حوصله ام سر رفت و دراژه قرص ها را نصف كردم و يك قسمت سه تايي اش را گذاشتم زير بالشت بابا ......مامان
زري برگشت و ما هم از بيمارستان آمديم بيرون ...... نگو بابا خوابش برده بوده و مامان هم داشته جاي با با را مرتب ميكرده آدامس ها را زير بالشت بابا پيدا مي كنه ...فكر مي كنه كه اين قرص جديدي است كه بايد به بابا بده ...هرچي پشتش را مي خونه مي بينه سر در نمي آره ...پشت آدامس ها نوشته بود كه ؛ nico 5mg خلاصه مامان ميره پيش پرستار كه اين چه قرصي است زير بالشت شوهر من گذاشتين ...پرستاره هم شتر هي نگاه كرده نفهميده ..گفته بگذار به سوپروايزر نشون بدهم ...خلاصه اون نابغه هم اومده و به مامان گفته كه شوهر شما مواد مصرف مي كنه ؟؟؟....مادر من هم از همه جا بيخبر ...قيافه اش عجيب مي شه و عصباني كه نه عمرا و اصلا و به هيچ وجه و اينها و ...ولي پرستاره اصرار كه نه اين يك جور حب است !!!! آقا كل بخش بهم مي ريزه و همه پرستار ها جمع مي شوند و هر كي نظر مي داده كه باباي بنده خداي من به چي معتاده !!!بنده خدا زري هم اون وسط حيرون .....تا خلاصه كار بالا مي گيره و دكتر شيفت را صدا مي كنند و اون بنده خدا مي گه نه اين نيكوتين است و خلاصه پدر جان ما از اتهام حبي !!! بودن تبرئه مي شه .....نشون به اون نشون كه هنو.ز قرص ها تو كمد دوا هاست و
بابا حاضر نشد بخوردشون ....... اگه من سيگاري بودم اقلا نش يك امتحاني مي كردم !!