سلام
اول از همه بگم که خودم هزار تا دانشمند بودم خبر نداشتم ...واسه اينکه نه تنها کلی مسئله هام را درست حل کرده بودم .....بلکه تحليلم هم کلی هوار تا و هزار تا و حتی يک خيلمه از همه بهتر بود !!!!!!!!!!.......گفتم بگم نگيد دختره بی سواد است هيچی حاليش نيست .............
نمي دانم چي شد امروز ياد آخرين مهموني افتادم كه با بچه ها تو خوابگاه گرفته بوديم ……..الته اتاق ما تو خوابگاه اتاق همواره مهماني بود و هميشه صداي بزن و برقص بچه ها از توش بلند بود …….. ولي آخريش يك جور ديگه بود………..امتحانها يك مدتي بود كه تمام شده بود و بچه هاي ترم پاييني همه اتاق ها را تحويل داده بودند رفته بودند و شهر در دست بزرگان بود اكثر وسايل را جمع كرده بوديم و تقريبا همه بچه ها فرداش بليط داشتن واسه شهراشون وهمه مي رفتيم سراغ زندگي هامون ……چهار سال خيلي خوب را همه با هم گذرونده بوديم و هميشه هم كلي با هم برنامه داشتيم از بر نامه هاي شب يلدا گرفته تا شب هاي تولد بچه ها تا شب هاي عاشقی و دلتنگي هاي بچگي !!!!!!!ااون سال اون آهنگ فقط بخاطر تو كه نمي دانم خوانندهاش كي بود ( من تو شناسايي خواننده ها آخر استعدادم البته اين مسئله اگه يادتون باشه خوانوادگي است و اگر يادتون هم نيست يك سري به اينجا بزنيد تا تاريخچه اش دستتون بيايد !!!)…..خلاصه صداي ضبط تا آخر بلند بود و يك جمعيت 60 ميليوني !!!!! با خواننده مربوطه فرياد ميزد( وقتی می گم 60 ميليون باور کنيد اغراق نمی کنم اون شب کم کم 50 نفر تو اون فسقل جا جمع بوديم و از اونجا که تو مملکت ما 50 نفر برابر همه مردم ايران است من چاخان بزرگی نگفتم !!!!!) در همون احوال فرياد زدن بوديم كه خانم ××× ناظمه محترمه خوابگاه يك دفعه در را باز كرد و به سمت نزديكترين ضبط حمله برد ( آخه ما سه تا ضبط داشتيم !!!) و ضبط بيچاره را در حاليكه هنوز فرياد ميزد ؛ فقط به خاطر تو خر كش كرد و برد و من هم آقا دنبالش كه بابا ولمون كن سال آخريم تموم شد ديگه صدامونو نمي شنوي و عين روضه آنقدر حرف زدم كه نزديك بود گريه اش بگيرد ….مي گم اخه خانم ×××ببين ما چقدر اتاق ماهي بوديم اگه اتاق ما نبود كه تو حوصله ات سر ميرفت هر شب مي خواستي به كدوم اتاق تذكر بدهي .هر شب اسم كدوم بنده خداهايي را به عنوان گمشده اعلام مي كردي ( آخه ما تو خوابگاه برنامه حضور و غياب داشتيم و تا تو را نمي ديدند اعلام حضور برات نميزدند واسه همين اسامي غائبين راس ساعت 12 شب خونده مي شد و طرف اگه بود تا اون موقع فرصت داشت كه بره خودشو نشون بده !!!!! من و ترانه هم هميشه خدا معلوم نبود كجاييم و اين بنده خدا هميشه دنبالمون مي گشت ) خلاصه بعد از كلي ننه من غريبم !!!!!حاضر شد ضبط را بهمون پس بده …..حالا نمي دانم چي شد هواي اون برنامه ها زده به سرم ………… دلم خوابگاه مي خواد !!!!!!!!!!!