سلام .........
اين رييس ما مارا جمعه ها هم تو خونه راحت نمی گذاره ...الان زنگ زده که خلاصه چه خبرا ؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه من يک هفته است که به خاطر يک دوره اداره نرفته ام و هفته ديگه هم نمی روم ...بميرم دلش واسم تنگ شده ...حالا هی من می گم من تو اداره ام خيلی مهم هستم باور نکنيد
حالا چند تا حرف مهم
ائل از همه بچه هایی که با نامه و نظر دادن !!! با مسيحا خانمی من همدردی کردن خيلی ممنون به اميد اوس کريم هروقت بچه ام سر کيف اومد جواب همه بچه با مرام های بلاگ شهر ر میدهد
دوم اينکه اين خاتون بخت برگشته در اسرع وقت به يک مهندش عمران _آب متخصص در امور هيدرولوژی و هيدرومتری رودخانه جهت حل دو فقره مسئله !!! احتياج داره وگرنه کلاهش که نه ولی مغنعه اش پس معرکه است ( امان از بی سوادی !!!!!!!)
بعدشم اينکه امروز همهاش کلی خودم را تحويل گرفته ام و تمام آرشيوم را دوباره خوانی کردم ....ديدم اووووووووواااااااااااااااااااااااااااااا من چقدر حرف زدم ....
باز هم ديدم که چقدر از بعضی از حرفهايم خوشم می آيد !!!!!!!!!
بعد گفتم به همه خبر بدهم ...ليست زير نتيجه زحمات و تلاش بنده است ....من اين خاطراتم را خيلی دوست دارم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!( اعتماد به نفس 100000)
خاطره شماره 1 خاطره شماره 2 خاطره شماره 3 و ....................................
نگيد دختره خل شده ها ................