نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



سلام
آقا نوشته امروز من يك كم مورد دار است خلاصه يا با بزرگترت بشين بخون يا اگر تنهايي خوندي و منحرف شدي نياي يقه ما را بگيري گفته باشم …….
اين خانم ها هم بنده خدا ها عجب دردسر هايي واسه خودشون درست مي كنند از آرايش (جزيي ترين كار ) گرفته تا كندن موها كه سخت ترين و طاقت فرسا ترين است الان هم كه كار هاي درد آور ديگه اي مثل تاتو و الكتروليز……..مد شده من نمي دانم اون جاهايي هم كه خدا يادش رفته درد را چاشني كار خانم ها بكند اينها خودشون اضافه مي كنند
خوابگاه كه بوديم نماينده سوئيت دختري بود به اسم يلدا بچه باحالي بود و حلال مشكلات بچه ها از همه نوع و هر كسي هر دردي مي گرفت مي دويد پيش مامان سوئيت ايشون هم در همه موارد محرم اسرار بود بجز در مواردي كه فكر مي كرد عنوان كردن مسئله درس عبرتي براي سايرين خواهد بود !!!! كه آن وقت آن را با اب و تاب تعريف مي كرد كه مبادا تو غلط مشابه را انجام دهي !!!!‌بگذريم بحث عوض شد !!!!
يكي از بدبختي هاي خانم ها همين قضيه كندن موهاي دست و پا و … است .. بر طبق تعريف يلدا خانم ليلاي بنده خدا ي ما كه تازه هم ازدواج كرده بود با آقاي شوهر تو خوابگاه متاهلي زندگي خوب و خوشي را سپري مي كردند تا زمانيكه ليلا خانم تصميم مي گيرند عمليات مومك اندازي را در منزل همسر !!!‌انجام دهند … بعد از دو سه مرحله كه مطمئنا با جيغ و فرياد همراه بوده داد آقاي داماد در مي آيد كه آخه اين چه كاري كه مي كني و فلان وبهمان و مشخصا مثل بقيه كارها عنوان فرموده اند كه مثلا حالا چقدر مگه درد دارد و داري خودتو بيخودي لوس مي كني و ….. نمي دانم بحث چه جوري مي شود كه ( اينجاشو يلدا هم دقيقا نمي دانسته !!!!) كه آقاي داماد براي اثبات مردانگي !!! حاضر مي شوند كه اين عمليات مو كني بصورت آزمايشي روي ايشون انجام بشود فقط مي موند محل تست مومك ـ دست و پا كه ضايع بوده و نمي شده و قضيه پيش رفقا و فاميل لو مي رفته و اسباب مضحكه عموم !!! در نتيجه نمي دانم از رو نبوغ كدومشون كه من احتمال مي دهم همانا ليلا خانم بوده است !!!! قرعه به نام حوالي "عضو شريف " افتاده و احتمالا آقاي داماد هم كه روش نمي شده عقب نشيني كنه قبول مي فرمايند ( خوب به هر حال اون تنها محلي بوده كه از چشم نا محرمان بدور مي مانده !!!!!)
خودتون ديگه بقيه ماجرا را تصور كنيد ليلا خانم در يك اقدام گربه كشي دم حجله ماده ذاله مومك را به حوالي "عضو شريف"
ماليده و زرورق مخصوص را چسبونده و يك نفس و به سه شماره، قبل از اينكه داماد اعلام انصراف كنه زرورق را در جهت عكس رويش مو كشيده … كشيدن زرورق همان و فرياد جانگداز داماد همان و …….. آقاي داماد شهيد!!!! از حال رفته و بيهوش مي افتد . اونجا هم كه بد تر از خوابگاه مجردي همه به محض شنيدن صداي فرياد آقاي دكتر !!!‌دم در خونه آنها حاضر بودند و آماده براي كمك رساني …..حالا شما فقط قيافه ليلاي ما را تصور كنيد كه بيچاره خودش كه ترسيده شوهرش هم كه در اون وضع !!!غش كرده افتاده بساط موم و موم اندازي هم پهن و از همه بد تر هم همسايه ها كه ديگه داشتند در را مي كندند . بنده خدا ليلا ظرف سه سوت آثار جرم و آلات قتاله را از بين مي برد و وضع داماد را مرتب مي كند و در را بروي مشتاقان ديدار يار باز مي كند و ادعا مي كند كه افتاده زمين و سرش خورده كف زمين !!!! بچه ها هم هر كاري مي كنند كه ببرنش دكتر ليلا نمي گذارد و قضيه را با آب قند و قرص و مالش سر هم مي آورد … بيچاره داماد وقتي بهوش آمده بوده تا مدتها نمي دانسته كه قضيه چي هست و ……..
فكر مي كنم تا مدتها استفاده از عضو شريف به علت ضعف عمومي و خصوصي !!! امكان پذير نبوده و به روش آقاي دكتر سلامت باشين !!!! بايد مي رفته و از روش برق درماني استفاده مي كرده !!!!!!! بازم بقول" مش قاسم " بابا جان لگد زدن ( در اين مورد موم انداختن ) به ناموس مردم اصلا كار درستي نيست !!!!
قربون شوما و دریا خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 4:52 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger