نامه به خاتون


لوگو


""




 



 

 



(( اگر اين سفر دست دهد ، در قدم زدن های کنار رودخانه و درازای سن ژرمن و سينماتيک ، فيلم های گذشته و نديده را ديدن و پرسه در سالنهای کوچک و دور افتاده ، داستان ثريا چه فراموش شده و بی مقدار می شد . آنچه می ماند اشتباهی بود که وسعت اين رفاقت فراموشش می کرد .))
((اسفنديار می گفت : شرمی دارم از اينکه در سرزمينی زندگی می کنم که در آن عدالت هميشه يک بازيچه تاريخی بوده است . اين حرف را کاوه به وقت خشم از قول اسفنديار فرياد می زد ))

گزیده ای از کتاب " جسد های شيشه ای " نوشته " مسعود کيميايی "
خاتون

نوشته شده توسط خاتون در ساعت 5:44 PM

* نام و نام خانوادگی :
* آدرس ایمیل:
موضوع پیام:
*پیام:

فرم تماس از پارس تولز


-----------------------------------------------------




 


دوستان



 


 


 powered by blogger