بالاخره این خاتون هم دارای صفحه نظر خواهی شد
باور می کنید چقدذر خودم را کشتم تاتونستم وارد سایتش بشوم.....................
انقدر هیجان زده شدم که سلام یادم رفت
سلام
الان خاتون درست 5 شب است که نخوابیده !!! بيخوابی زده بسرم چه جوری ... تا صبح با بالشتم فقط راه می روم و تمام مکان های خونه را واسه خوابيدن امتحان کردم ولی فایده نداشته است !!!!! باور می کنید؟؟؟ امروز که تو محل کارم عين منگ ها بودم انگاری هزار تا پرده سفید جولو چشام بود ... و همه را بصورت اولیا و صدیقین با هاله های رنگی دور سرشون می دیدم .... فکر مبیکنید خل شدم
اگر امشب هم خوانم نبرد جدا يک فکری بايد واسه خودم بکنم.... حالا اگر متاهل بودم می شد واسه ساعت های شب زنده داریم یک برنامه ریزی مفید بکنم !!! ولی الان فقط وقت تلف شده دارم.... تو این شب ها کلی همه کتاب هامو دوره کردم.....
هزار بار با افتخاری آواز سر دادم که
" شب که از ساز دلم ناله برخیزد
نغمه ها بر جان من شعله می ریزد
سر به دیوار غمت می گذارد دل
اختران را تا سحر می شمارد دل
یک ستاره می شود روشن و خاموش
همچو من گویا کشد بار غم بر دوش
تا سحر در سفر
دز دل شب ها
یکه و تنها
اختر عمر من است این فلک پیما
عاقبت گیرد شبی این سفر پایان
اختر عمرم شود از نظر پنهان
.....................
ولی فایده نداشته که نداشته از شیزر گرم گرفته تا سیب و تخم مرغ عسلی و دوش آبگرم هر چی بگی امتحان کردم ولی فقط چشمام باز تر شده ... گندی کار اینجاست که خوابم می آید ولی خوابم نمی برد ....... آغقدر دلم واسه تو چشام تنگ شده که هم بگو و هم بپرس
آقا ...کسی هست من بیچاره بی خواب را راهنمایی کند................
فکر کنم باید به فکر تمدید اعتبار کارت "امین آباد" ام باشم
قربون شوما خاتون بی خواب
