خوب بچه ها بازم سلام
اول از همه از آقا فرشاد ممنونم واسه خاطر معرفی این سایت که من تونستم با لاخره عکس هامو شناسنامه دار کنم . آخه با upload yahoo دچار مشکل بودم !!!که آن هم حتما از بی سواتی خودم بود و بازم ممنونم ازش به خاطر معرفی بلاگ که در راه دانشمند کردن من کمک شایانی بود
خلاصه همه این خرف ها اینکه آقا من دیگه می تونم تو بلاگم عکس بگذارم البته یکی گذاشتم که بعلت گنده گی زیاد مجبورم ورش دارم تا یکی کوچولوتر پیدا کنم .
این چند روز تعطیلی حسابی تنبلم کرده کی حال دارد فردا برود اداره .... دیروز هم که تنبلی کردم هیچ کاریمو نکردم فقط مراسم رییس دق بدهگی داشتم بنده خدا تلفن بدست تو اتاق ها دنبال من می گشت من هم که ....
خالا که فردا حسابم را گذاشت کف دستم حالم جا میاد. راستی ترانه اینها شنبه سفره داشتند و من و رومینا هم رفته بودیم . بخدا من رابطه ام با باریتعالی خیلی خوبه کلی همه جا پارتیم میشه اگراین خانم که مجلس را میگردوند میگذاشت فقط با همان ختم انعام و دعای توصل با حق تعالی راز و نیاز میکردیم کلی باحال می شد ولی نمی دانم چه اصراری به روضه داشت و اینکه حتما همه گریه کنند درست وسط دعا تا آدم می رفت تو حس یک دفعه کانال عوض می کرد شروع میکرد یک چیزایی گفتن که .... خلاصه کم مونده بود ما ها رو از مجلس بندازد بیرون چون من و رومینا هیچ همکاری ( همسرایی !! ) باهاش نمی کردیم .... آن آخرش که واسه همه چی دعا می کرد وقتی تمام شد رومینا میخندید میگفت من قاطی کردم اشتباهی واسه قسمت بچه دار شدن دعا کردم !!! کلی خندیدیم ..... خدایا قربانت بشوم یک دفعه خنده های ما رو بدل نگیری ها .....